- قفا خوردن
- پس گردنی خوردن، آسیب دیدن
معنی قفا خوردن - جستجوی لغت در جدول جو
- قفا خوردن
- پس گردنی خوردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استفاده کردن از ربا نزول گرفتن
شادی آوردن ایجاد صفا کردن، با مقدم خود صاحبخانه و مجلسیان را شاد کردن: صفا آوردید
قسم یاد کردن، سوگند خوردن
خوردن طعام خوردن خوردن
ترک برداشتن تراک خوردن ترک برداشتن شکاف برداشتن
سوگندخوردن سوگند یاد کردن: هزار بار قسم خورده ام که نام ترا بلب نیارم اما قسم بنام تو بود. (میر فصیحی)
خارش دادن پشت: باستان تو دعوی عرش هم پست است بناخن مه نو چرخ گو قفا میخار، شرمنده شدن
گیاه خوردن: و جانور هست که مراو را خود شیر نیست البته همان ساعت که بزاید گیاخورد
Swear, Vow
клясться
schwören
przysięgać
клястися
giurare
zweren
कसम खाना , शपथ लेना
bersumpah
يحلف , حلف
להשבע , להשבע
yemin etmek
kuapa, kula
สาบาน , สาบาน
শপথ নেওয়া , শপথ করা
قسم کھانا
فریب خوردن او، گول خوردن
ساییده شدن، لگدمال شدن، کنایه از فریب خوردن و دچار حساب سازی شدن
تکان خوردن و حیرت کردن از دیدن چیزی عجیب یا پیشامد ناگهانی یا شنیدن خبری حیرت انگیز، یکه خوردن